جدول جو
جدول جو

معنی نظم آرایی - جستجوی لغت در جدول جو

نظم آرایی
(نَ)
عمل نظم آرا. سخنوری. سخن آرائی. شاعری
لغت نامه دهخدا
نظم آرایی
سخن آرائی، سخنوری، شاعری
تصویری از نظم آرایی
تصویر نظم آرایی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شاعر. نظم آرا:
مرا به هجو مترسان چنین ز دورادور
اگر برابر من شاعری و نظم آرای.
سوزنی.
رجوع به مدخل قبل شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
مجلس آرایی. حاصل عمل آنکه بزم را آرایش کند. و رجوع به بزم آرا شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
عمل رزم آرا. عمل رزم آرای. صفت رزم آرا. (یادداشت مؤلف). عمل رزم آراستن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به رزم آرا و رزم آرای شود
لغت نامه دهخدا
مقابل نثرآرا. شاعر. (یادداشت مؤلف). سخنور. سخن آرا. رجوع به مدخل بعد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بزم آرایی
تصویر بزم آرایی
عمل بزم آرای آرایش دادن مجلس انس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزم آرایی
تصویر رزم آرایی
عمل رزم آراستن
فرهنگ لغت هوشیار